زشت یا زیبا؟
نگاهی به انسان از نظر قرآن به بهانه اهانت انسان به قرآن
سؤال من، پاسخ استاد (4)
آیا انسان از نظر قرآن یک موجود زشت و زیباست؟ آیا انسان یک موجود دو سرشتى است: نیمى از سرشتش نور است و نیمى ظلمت؟ چگونه است که قرآن، هم او را منتها درجه مدح میکند و هم منتها درجه مذمت؟!
پاسخ استاد:
حقیقت این است که این مدح و ذمّ، به این دلیل نیست که انسان یک موجود دو سرشتى است؛ نیمى از سرشتش ستودنى است و نیم دیگر نکوهیدنى؛ نظر قرآن به این است که انسان همه کمالات را بالقوّه دارد و باید آنها را به فعلیت برساند و این خود اوست که باید سازنده و معمار خویشتن باشد. شرط اصلى رسیدن انسان به کمالاتى که بالقوّه دارد «ایمان» است. از ایمان، تقوا و عمل نیک و کوشش در راه خدا برمیخیزد.
پس انسان حقیقى که خلیفةاللَّه است، مسجود ملائکه است، همه چیز براى اوست و بالاخره دارنده همه کمالات انسانى است، انسانِ بعلاوه ایمان است نه انسانِ منهاى ایمان. انسانِ منهاى ایمان، کاستی گرفته و ناقص است.
این همه تأکید در قرآن در مورد انسان براى این است که انسان خویشتن را آنچنان که هست بشناسد و مقام خود را در عالم درک کند. قرآن کوشاست که انسان «خود» را کشف کند. این «خود»، «خود» شناسنامهاى نیست که اسمت چیست؟ اسم پدرت چیست و در چه سالى متولد شدهاى؟ تابع چه کشورى هستى؟ از کدام آب و خاکى و چند فرزند دارى؟
آن «خود» همان چیزى است که «روح الهى» نامیده مىشود و با شناختن آن «خود» است که [انسان] احساس شرافت و کرامت و تعالى مىکند و خویشتن را از تن دادن به پستیها برتر مىشمارد، به قداست خویش پى مىبرد، مقدسات اخلاقى و اجتماعى برایش معنى و ارزش پیدا مىکند.
قرآن از برگزیدگى انسان سخن میگوید، چرا؟ میخواهد بگوید: تو یک موجود «تصادفى» نیستى که جریانات کور و کر- مثلًا اجتماع تصادفى اتمها- تو را به وجود آورده باشد؛ تو یک موجود انتخاب شده و برگزیدهاى، و به همین دلیل رسالت و مسئولیت دارى.
خودشناسى به معنى این است که انسان مقام واقعى خویش را در عالم درک کند؛ بداند خاکى محض نیست، پرتوى از روح الهى در او هست؛ بداند که او آزاد و مختار و مسئول خویشتن و مسئول افراد دیگر و مسئول آباد کردن جهان و بهتر کردن جهان است؛ بداند که او امانتدار الهى است.(1)
پی نوشت:
1.مرتضی مطهری، انسان در قرآن، ص267 (با اندکی تلخیص و تصرف)
کلمات کلیدی : قرآن، انسان، شناخت خود، روح الهی